خواب های دنباله دار تجزیه طلبان ـ 2

مواجهه افراطیون مذهبی بلوچ با حکومت سکولار بلوچستان چگونه خواهد بود؟

در تاریخ امروز ، بلوچستان همه موانع را پشت سر گذاشته ، ایران و پاکستان هم مجاب شده و این جام را سر کشیده و بلوچستان بزرگ به استقلال دست پیدا کرده ، اکنون چه کسانی این کشور نوپا و آوار شده را که مسلما خسارت و هزینه های سنگینی در راه استقلال متحمل شده است رامدیریت خواهند کرد؟

بلوچستان یک جامعه چند بعدی و دارای روابط پیچیده است که بیش از همه ملاها بر آن حکمرانی می کنند ، مذهبی ها هیچگاه بدنبال استقلال و جدایی طلبی نبوده اند و در واقع برایشان اهمیتی نداشته است . از آنجاکه احزاب و جریانات تجزیه طلب عمدتا غیرمذهبی و سکولار هستند ، طیف مذهبی ممکن است حتی راه جدایی طلبان را بجهت اتخاذ چنین تصمیمی سد کنند ، چرا که در یک حکومت سکولار منافع و پیشبرد فعالیتهای مذهبی خود را در خطر خواهند یافت .

در اینصورت مذهبی مسلک­ها که با یک اجتماع و سخنرانی آتشین یک مولوی جوان و یا یک تبلیغی کافی است تا احساساتشان شعله بکشد و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت بلوچستان نیز هستند ، چه واکنش و عکس العملی خواهند داشت؟

اسلامگرایان که هم اکنون به قول خودشان در محدودیت و فشار و درحوزه جغرافیایی منشعب استانی ادامه حیات می دهند ، از هرگونه اهرم فشار و ابزاری بهره می گیرند تا معادلات اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی بلوچستان رابه کنترل خوددرآورند ، ازانتخاب نمایندگان مجلس وشوراهای شهروروستاگرفته تارفتارهاومراودات اجتماعی ، آنها حتی در چگونه زندگی کردن و حریم خصوصی خانواده های بلوچ هم دخالت دارند ، آنها تا آنجا بر بلوچستان نفوذ و سلطه یافته اند که حتی بلوچ های نادر و بی بضاعت همان اندک درآمد خود را که با رنج و مشقت به کف آورده با رضای قلبی خود به آنان تقدیم می دارند و آنان در همین بلوچستان محروم و فقیر ساختمان های شیک و مدرنی با سردربهای مسجد و حوزه علمیه بنا می کنند بی آنکه در نظر مردم وجهه منفی از خود بسازند.

افراطیون مذهبی در نظام متمرکز کنونی در نمازهای جمعه و همایش های مذهبی مکررا فریاد سهم خواهی از نظام را سر می دهند و به شدت نفوذ و حضور خود در پستهای مدیریتی استان و کشور را پیگیری می کنند . آنها در چنین نظام به شدت متمرکزی ذره ای از مطالبات خود کوتاه نمی آیند و حتی بیش از اشخاص و شخصیت های غیرمذهبی بر مشارکت همه جانبه خود در دولت اصرار می ورزند و از سویی دیگر تسلط آنها همه ابعاد جامعه بلوچستان را در بر گرفته است.

این در حالی است که اپوزسیون تجزیه طلب با قشر مذهبی نه تنها هیچ وجه اشتراک و منافع مشترکی ندارد بلکه اساس و اصول آنان نیزبسیار با یکدیگر متضاد است . یکی دنبال مدینه فاضله است و دیگری حکومتی لیبرال و سکولار می خواهد . پس آیا نهایتا جز این خواهد بود که کشور مستقل بلوچستان قبل از آنکه تشکیل شود و به رسمیت و ثبات برسد و قبل از آنکه ساختارهای حکومتی آن شکل بگیرد بر اثر اختلافات درونی و تقسیم قدرت متلاشی شود؟

ازسوی دیگربه نظر می رسداپوزسیون بلوچ تنها به حمایت و تغذیه از جانب آمریکا و دولتهای غربی امیدوار است در حالیکه افراطیون مذهبی سیاستهای غرب و شیوه حکومتی آن را به شدت محکوم می کنند .

بنابراین با درنظر گرفتن نقش و تاثیر طیف وسیع اسلامگرایان بلوچ آیا مثلث " مولوی- جبهه سیاسی سکولار - آمریکا ومتحدان " پیام منطقی و معقولی در بر خواهد داشت؟

با اشاره به اینکه هدف تجزیه طلبان رسیدن به شرایط مطلوب تر از وضعیت کنونی باشد ، آیا یک بلوچستان با ثبات و مقتدر که سیستم حکومتی آن با چنین ساختار متناقضی ترسیم شود دوام خواهد یافت؟

میرسوبان – 01 سپتامبر 2011

[e-mail]