همانطورکه دیدیم درروزهای گذشته حزب مردم رویکرد کهنه و تنفرآمیزی در پیش گرفته که همانا دفاع و تبلیغ مظاهر آشکارخشونت و تهدید به ترور است، طرح مجدد حوادث و درگیری های سال های گذشته و تهدید علنی مسئولان محلی بلوچستان به ترور حکایت از انحرافی عمیق تر از آن چه که تصور می شد دارد .
مسئله ای که عنوان شدبه خوبی نشان می دهد که چهره هایی پنهان در پشت نقاب های سیاسی و لفاظی های دموکراسی خواهانه ، با ناتوانی در فروخوردن افکار باطنیشان ، گاه و بی گاه ، سیاست آمیخته با خشونت و دموکراسی غرق شده در جهالت خود را آشکار می سازند.
این بار حزب مردم در کنار سفسطه بافی های سیاسی ، با نمایش جلوه های مذهبی و مسئله سازی های مکارانه ، داعیه دفاع از مذهب و اهل سنت را دارد ، اهل سنتی که زمانی دشمن درجه یک آنها بود و همین تحمل ناپذیری متقابل ، آنان را مطرود ساخت تا جایی که جلای وطن کرده و از شرق و غرب استمداد جستند.
با بیان اینگونه اظهارات و موضع گیری های رسمی حزب مردم در قبال خشونت و جهت دهی سیاسی به ناآرامی ها ، اغتشاشات خونین و ترورهای صورت گرفته در بلوچستان ، می توان با شفافیت بیشتری حوادث پیش آمده را بازنگری نمود و به ریشه های تشنج و بحران پی برد .
به جرأت می گویم که یافتن متهمان حوادث تروریستی و زندانی نمودن عده ای جوان اغفال شده کاری ناصواب و بیهوده است و در واقع می بایست به آتش افروزان این معرکه در فرسنگ ها دورتر از وطن نظر کرد و این سیاست زهرآگین و آلوده را در مظان اتهام قرار داد.
برای مردم بلوچ همچون آفتاب روشنایی بخش بلوچستان مسلم و محرز است که این راهزنی سیاسی به دموکراسی منتج نخواهد شد، بلکه قافله ی اقلیت حزبی در مسیر مخالف خواست و مرام جامعه بلوچ در حرکت است وتنهاچیزی که به آن می اندیشد رضایت اربابان و منافع شخصی ورفاه واسایش خود به تنهایی آن هم درکشوری پیشرفته ودور از خانه مادریشان است .
بلوچستان درمقاطع مختلفی ، بحران ، خشونت ، کشتار و سیاست مخرب را بارها تجربه نموده، اما هرگز این جادۀ تمرد و سرکشی ، از مصالح و منافع جمعی بلوچ به سرمنزل سعادت منتهی نشده، بلکه ادامه این وضعیت درطول تاریخ بلوچستان راه را به سوی آنارشیسم خان سالاری و شکل گیری جامعه ای دوقطبی متشکل از قدرت خانی و تظلم توده های تحت سلطه ی او، هموار ساخته است .
دراصل علت عقب ماندگی بلوچستان ، ادامه جنگ های خانمان سوز قومی و منطقه ای تاریخ خونبار آن می باشد که از تجاوز و دسایس استثمارگران ، برای این سرزمین به میراث مانده است.
لذا ایجاب میکند صاحب نظران سیاسی ، رجال مذهبی و تکنوکرات های موثر و مورد اعتماد مردم بلوچ ، عوامل و انگیزش های شکل گیری و رشد خشونت و تحرکات افراطی در مقاطع زمانی متفاوت را به خوبی بشناسند و در جهت کاستن از آثار سوء و مدیریت صحیح آن برآیند .
عوامل شکل دهنده و پیش برنده رفتارهای ناهنجار سیاسی و مذهبی در سیستان و بلوچستان می بایست مجدداً مورد بازنگری قرار گرفته و در رفع آن از ظرفیت های انسانی بومی و ابزار معقول و مؤثر بهره گرفته شود ، در غیر این صورت و با تکیه بر حدسیات و ظن و گمان، بستر مهیای جاری و فضایی که هرازگاهی با تحریک جریاناتی تندرو همچون عبدالمالک ویاحزبی های دور از وطن به التهاب کشانده می شود ، به حدی عمیق خواهد شد که جنوب شرق ایران و بلوچستان را باری دیگر به تاریخ پر آشوب و جهالت بار گذشتۀ آن پیوند دهد.
درواقع باید گفت دل خوش کردن به شعار های میان تهی مانند مقایسات غیر معقول با کشورهای دیگر دنیا و یا ارائه آمارهای گاها نامشخص ، به مفهوم خودفریبی و یا بی خبری از واقعیت های جامعه است .